1000 تومنی:مرسی عزیزم (تو دلش: ای گدا)
.
سیر تاریخ
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن.....
یارو زبونش می گرفته،میره داروخانه می گه:آقا دیب دارین ؟
خدا : بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده : خدایــا خسته ام ! نـمی توانم.
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
RSS
خوش آمديد ميهمان
عضو شوید
عضویت سریع
نظرتون راجب وبلاگ چیه؟
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وندا و آدرس venda.lxb.irلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید